شهرستان گذرگاه نور استان بغلان یکی از مناطق دور افتاده کوهستانی و کمتر توسعهیافتهای است که با وجود برخورداری از ظرفیتهای عظیم انسانی و طبیعی، سالهاست در سایه بیتوجهی، فقر ساختارمند و محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد.
مردمانی شجاع و نترس اما رنجکشیده و دردمند را در دل خود جای داده است. این نوشته کوتاه با نگاهی عمیق به بررسی عوامل محرومیت، مشکلات اصلی، و راهکارهای برای بیرون شدن از این حالت و برای بهبود وضعیت مردم این شهرستان میپردازد.
در جوامعی که توسعه نامتوازن است، مناطق محروم قربانی اصلی بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی میشوند. گذرگاه نور نماد یکی از همین مناطق است. مردمی زحمتکش، با فرهنگی غنی، اما محروم از ابتداییترین امکانات زندگی شرافتمندانه.
عوامل محرومیت مردم این دیار مرد خیز از پیشرفت و باز سازی
۱- فقر اقتصادی:
فقر اقتادی بخش بزرگ از مشکلات روزمره مردم است نبود فرصتهای شغلی پایدار، برای جوانان و قشر با سواد این شهرستان که اکثریت نسل جوان گذرگاه نور دانشگاهی و اهل خرد اند، این ظرفیت ها نیاز به تعین سرنوشت دارند، تا گراف فقر و ناتوانی خانواده و مردم شان را از حد اکثر به حد اقل کاهش دهند. نرخ بیکاری در گذرگاه نور به شکل بیسابقهای بالا است؛ جوانان بهندرت فرصت شغلی پیدا میکنند و بسیاری به مهاجرتهای اجباری روی میآورند.
وبیعدالتی در توزیع منابع دولتی از عوامل اصلی فقر اقتصادی منطقه است.
۲- نبود زیرساختهای صحی :
در دنیای امروز دسترسی به خدمات صحی معیاری، از اساسی ترین حقوق انسان ها به شمار میرود، در گذرگاه نور مردم از داشتن مراکز صحی مجهز با داکتران مجرب محروم اند.
در نبود کلینیک های معیاری زنان بار دار جان میدهند، مردان زنان و اطفال با مریضی های قابل درمان به سمت مرگ میروند، و بیمار ها برای دسترسی به خدمات صحی مجبور به طی کردن راه های طولانی و دوشوار گذر میگردند که اکثر مریضان در نیمه راه جان میدهند، بسیاری از روستاها و محلات گذرگاه نور از وجود مراکز درمانی مناسب محروماند. در سطح شهرستان متذکره یک الی دو مرکز صحی ابتدایی فرسوده وجود دارد که نیازمندی ها اولیه مردمان چند دهکده محدود را فراهم ساخته نمیتواند؛ زیرا موقعیت جغرافیایی این شهرستان بزرگ است ، تمام مردم گذرگاه نور نیازمندی های بخش صحت شان را نمیتوانند بدرستی بدست بیارند، لذا نیاز به تاسیس یک شفاخانه بیست بستر و دو سه مرکز صحی فرعی دیگر نیز داریم که تا مردم دردمند و ناتوان این منطقه از این مشکل بزرگ خلاص شوند و قادر با تامین نیاز های اولیه شان شوند.
۳- نبود مکاتب معیاری برای آموزش وپرورش:
آموزش زیر بنای پیشرفت هر جامعه ای است و دبیرستان ها نخستین سنگ بنای آن است، نبود امکانات آموزشی آموزگاران را دلسرد، و دانش آموزان را بی انگیزه، و والدین را نگران میسازد، امکانات آموزشی بسیار محدود دارند چندین باب مکتب در گذرگاه نور وجود دارد، که چهار باب لیسه ذکور و یک باب لیسه نسوان و سه مکتب ابتداییه وجود دارد، در قدم نخست به استثنای مکتب لیسه غارو و مکتب جریان و یا هور؛ مکتب لیسه جراب در اثر سیلاب ویرانگر سال گذشته از بین رفت تا هنوز هیچ نهاد و ارگانی برای بازسازی آن اقدامی نکرده، و در ضمن این مساله سه مکتب ابتداییه دیگر نیز بدون ساختمان و چوکی حتی فرش در دسترس ندارند، شاگردان در روی زمین در چادر ها و زیر سایه درختان شاگردان میایند درس های شان را میخوانند.
لازم به ذکر است که برای مکاتب که ساختمان ندارند، باید ساختمان سازی شود و به لحاظ کیفیت و کمیت، این مراکز تعلیمی را باید در قطار سایر مکاتب معیاری کشور رشد داده کمک و همکاری همرای شان صورت گیرد.
۴- نبود برق زندگی در تاریکی بخش دیگر از مشکلات این مردم است:
جغرافیای که منابع آبی فراوان و ظرفیت های بالقوه طبیعی دارد، نبود بند برق ها نشانه های آشکار تبعیض و بی عدالتی است، در حال که برق یکی از نیاز های جدی مردم آن دیار است.
در اثر سیلاب سال ۱۳۹۳ و ۱۴۰۳تقریبا اکثریت بند برق های شهرستان گذرگاه نور از بین رفت، و مردم تقریبا بیشتر از یک دهه است که در تاریکی مطلق بسر میبرند، ناتوانی مالی آن مردم باعث شده است که؛ در این مدت نتوانند از بودجه شخصی خویش بند برق های جدید اعمار کنند. و نهاد های دولتی وقت و موسسات بین المللی نیز توجه لازم در این موضوع نکردند؛ در حال که مردم نیاز مبرم دارند تا در قسمت احداث یک بند برق بزرگ، در یک نقطه مهم آن دیار که به دره خیلاب مشهور است، موقعیت جغرافیایی مناسب نیز دارد، و از خطرات حوادث طبیعی نیز مصون است.
اگر یک بند برق معیاری در آنجا ساخته شود، آب دریای خیلاب ظرفیت تامین برق سه شهرستان های سه گانه خوست و فرنگ و گذرگاه نور را دارد، در صورت که توجه صورت گیرد یک منبع درآمد خوب برای نهاد های مربوطه خواهد بود.
۵- عدم باز سازی جاده ها
جاده های معیاری نه تنها مسیر عبور و مرور مردم، بلکه شریان های حیاتی یک جغرافیا به شمار میرود؛ نبود جادههای معیاری و سرکهای بازسازیشده، باعث انزوای جغرافیایی شده و عبور و مرور مردم و انتقال مواد ارتزاقی و سایر نیاز های شان را با مشکل مواجه کرده است. تقریبا دو دهه بیشتر گذشت که افغانستان با حمایت جامعه جهانی منبع بسیار بزرگ پشتیبانی مالی را بدست آوردکه اگر برای بازسازی افغانستان به شکل درست مصرف میگردید، امروز افغانستان در صف شهر های توسعه یافته منطقه قرار خواهد داشت.
ولی فرصت سوزی ها باعث عدم توسعه در سطوح مختلف گردید که، از این جمله جاده های گذرگاه نور که هم با تخار وصل است، و هم با بغلان هیچی یکی از این دو راه ترمیم و باز سازی نگردید، ماه دو سه بار شاهد حوادث ترافیکی و از بین رفتن هموطنان ما هستیم که این حالت غیر قابل تحمل است دوام آن فاجعه بزرگیست.
از سوی دیگر مردم برای انتقال نیاز های زندگی شان از مرکز تخار و بغلان که ساعت ها راه را طی کنند؛ و باید هزینه های گزاف بپردازند تا مشکلات زندگی شان را حل سازند، از یکطرف دوری راه و خرابی جاده ها از طرف دیگر سنگین بودن کرایه موتر مردم را بسیار نگران ساخته اند، چون به لحاظ اقتصادی قادر به تامین این هزینه نیستند؛ و اگر مریضی و یا کدام مشکل صحی در اثر حادثات دیگر رخ دهد تا رسیدن به مرکز ولایت از بین میرود، نیاز مبرم مردم برای بازسازی سرک هاست تا مشکلات دوری راه و سنگینی مخارج راه کاهش یابد.
۶- عدم حضور مردم در دستگاه قدرت
در هر جامعه که کردم از بدنه قدرت حذف یا به حاشیه رانده شوند، پایه های مشروعیت سیاسی و اجتماعی نظام، دچار لرزش میشود، حذف یا بی توجهی به نقش مردم باعث بی اعتمادی و افزایش نا رضایتی مردم میگردد، در بیست و چند سال گذشته مردم گذرگاه نور در حکومت به شکل آنچنانی که حق داشتند حضور پیدا نتوانستند و این مساله به شکل عمدی و غیر عمدی از طرف گروه های خاص مدیریت میگردید، و مانع حضور مردم در ساختار دولت بودند و یک شگاف عمیق میان مردم و دولت ایجاد گردید که تا اکنون ادامه دارد، و معمولا مشکلات های که در بالا ذکر گردید از عدم حضور مردم در قدرت ناشی میگیرد که اگر این وضعیت دوام یابد شاهد گسست های بزرگتر میان مردم و دولت ایجاد خواهد گردید، و دوام آن برای دولت منفعتی در پی نخواهد نداشت.
۷- نتیجه گیری
در آخر باید تذکر داد که گذرگاه نور، همانند بسیاری از مناطق مظلوم و محروم دیگر، نیازمند توجه واقعی و مسئولانه نهاد های مروبطه و سازمان های مدد رسان داخلی و بین المللی است. توسعه بدون عدالت، تنها شکافها را عمیقتر میکند. مردم این منطقه مستحق زندگی بهترند،باید در شرف توجه و حمایت نهاد های متذکره قرار گیرند تا از آسایش که حق شان است مستفید و بهره مند گردند.