سنگردی از جمله سبکهای آوازخوانی مردم پنجشیر است که در آن، اشعاری چون دوبیتی، رباعی و چهارپاره بیشتر خوانده میشود و از جمله فرهنگهای اصیل و والای پنجشیر زمین بهشمار میآید.
سنگردی از سالهای دور تا به امروز، در محافل و جشنهای شادی مردم پنجشیر، سررشته و آغازگر شور و نشاط آنان پنداشته میشود.
فرهنگ سنگردیخوانی از زمانههای دور تا اکنون، سخنگوی اندوه و درد درونی پنجشیریان، یا هم ابراز عشق و علاقهٔ آنان نسبت به فرد یا وطن بوده است.
همینکه سال از میان سردی و برف بیرون میآمد و جامهٔ سبز بر تن میکرد، لالهها و بنفشههای وحشی قد میکشیدند، درختان شگوفه میکردن و دامنههای کوهها سبزینه میشد. در این هنگام، جوانان و نوجوانان، زنان و مردان، به گروههای مختلف جدا، جدا در موسم سبزهچینی، با توت و تلخان دست داشته خود به کوهها میرفتند. در جریان فراغت از کار، یکی از آنان که حافظهٔ شعری نیرومند و صدای خوش داشت، بر سنگی بزرگ در دامنهٔ کوه مینشست و به زمزمهٔ اشعار میپرداخت.
آنها سنگردی را تنها راه فریاد دردها و دور کردن غصههایش یافته بودن و در عین حال، برای همراهانش نیز مرهمی بر داغها و دردهای دلشان میشد. گاه نیز میان گروه، مشاعره درمیگرفت و بنابر روایت مردم، زایش سنگردی از همین شیوه آغاز گردید.
آهسته،آهسته، با گذر زمان، سنگردی در بزمهای قرصک نیز جای گرفت و همچون «شاهفرد»های که در آهنگهای غزل خوانده میشوند، پارهپاره در آهنگها گنجانده شد. به اینگونه، سنگردی زیبایی و غنای بیشتری به فرهنگ قرصکخوانی بخشید و تا امروز نیز پررنگ و دلنشین ادامه دارد.
اشعاری که سبب شدند بزم سنگردی و قرصک دلنشینتر و روحانگیزتر گردد، بیشتر برمیگردد به شاعر و عارف وارسته، سید قاسم آغا رح، که سنگردی و قرصکخوانی با اشعار او روح تازهای یافت و تا هنوز از رونق آن اندکی کاسته نشده است.
از سنگردیخوانان پرآوازه و خوشصدای پنجشیر میتوان به مرحوم نبیالله پنجشیری اشاره نمود. زیرا سنگردی، مقام و قرصک با آواز جادویی او گره خورده است و تا هنوز سبک و روش سنگردیخوانیاش در میان نسل امروزی طرفداران بسیار دارد.
نمونهٔ سنگردی:
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی، غم فردای حریفان چه خوری؟
دریاب دمی که با طرب میگذرد
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
از تار امید عمر ما، بودی کو؟
چندین سر سرو نازنینان جهان
میسوزد و خاک میشود، سودی کو؟
سنگردی را میتوان آوای دلهای پر از سخن و سخنگوی اشعار دلپذیر خواند.