افغانستان با نام فعلی اگر چه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است، اما این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهنترین سرزمینهای جهان بهشمار میرود. افغانستان به دلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه و تلاقی تمدنهای بزرگ جهان بوده و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار میرفتهاست. البته قبل از تشکیل کشوری به نام افغانستان، این جغرافیا به ایران بزرگ که همانا در مقاطع “آریانا و خراسان” یاد میشد، پیوند داشت. بنابراین بعضی کتابهای تاریخ افغانستان که برای معرفی این کشور به تحریر در آمده قابل توجه همگان است.
همانگونه که گفته شد، افغانستان، اگرچه با این نام بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است، اما این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهنترین کشورهای جهان بهشمار میرود. این موقعیت مهم و حساس در شکل دادن و تلاقی تمدنهای بزرگ همچون ایران، یونان، بینالنهرین، هند و حتی چین، نقش مهمی داشتهاست و میراث فرهنگی باستانی این کشور را ترسیم میکند: از پیکرههای یونانی-بودایی گندهارا گرفته تا نگارههایِ دیواریِ مغارههای بامیان و تا نقوش تذهیب و خوشنویسی که زینتبخش بناهای دوران نخستین اسلامی هستند. در ادامه با روایت همراه باشید تا بیشتر به بررسی این موضوع بپردازیم.
دورههای تاریخی افغانستان
از عصر پارینهسنگی (حدود بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش) و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان، یا همان ایرانیان شرقی باستان، جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته است. افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمین و جهانگشایان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود. افغانستان کنونی به عنوان جزئی از ایران باستان در طول تاریخ درازمدت خود شاهد حکومتهای بسیاری از جمله هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان، امویان، عباسیان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان مغول، تیموریان، گورکانیان، صفویه، و افشاریه بودهاست.
با این حال تاریخ مکتوب افغانستان به حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، زمانی که افغانستان تحت شاهنشاهی هخامنشی قرار داشت، اشاره میکند. شواهد نشان میدهد که درجهای پیشرفته از فرهنگ زندگی شهرنشینی حدود ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح هنگام ورود این مهاجرین به فلات ایران در این سرزمین وجود داشت. سرزمین افغانستان از لحاظ قدمت تاریخی یکی از کهنترین سرزمینهای جهان به شمار میرود.
به هرحال به طور کلی تاریخ افغانستان را می توان به چهار دوره مهم تقسیم کرد:
- دوران پیش از تاریخ: دورانی که به سبب نبود خط و کتابت در آن، خبری از کتاب های تاریخی افغانستان نیست و فرضیات دانشمندان از این دوره تنها بر آثار بهدست آمده از کاوشهای باستانشناسی و مطالعات زبانشناسی استوار است. این دوران از دورهٔ پارینهسنگی زیرین که در این دوره نخستین شواهد باستانشناسی از حضور انسان در شمال کوهپایههای هندوکُش در حدود ۱۰۰٫۰۰۰ پیش از میلاد به دست آمده، آغاز میشود، و تا پایان عصر بُرُنز و عصر آهن در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد (پیدایش خط) را در بر میگیرد.
- تاریخ باستان: دوران پس از پیدایش خط، که معلومات زیادی از آن در نوشتههای کهن به جای مانده، از دورهٔ فرمانروایی مادها و هخامنشیان در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد آغاز میشود و تا حملهٔ تازیان (اعراب) به افغانستان در سدهٔ هفتم میلادی را در بر میگیرد. یعنی این دوره در واقع تاریخ افغانستان قبل از اسلام است.
- دوران پس از اسلام: که از سلطهٔ اعراب بر افغانستان (خُراسان و سیستان بزرگ تاریخی) آغاز میشود و تا تشکیل حکومت افغانها بدست احمدشاه دُرانی در سال ۱۷۴۷ میلادی را در بر میگیرد.
- دوران معاصر تشکیل کشور افغانستان: تاریخ معاصر افغانستان، این دوران که از تأسیس پادشاهی دُرانی در سال ۱۷۴۷ میلادی آغاز میشود و تا شکلگیری افغانستانِ مدرن در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم میلادی را در بر میگیرد. در این دوران جغرافیای فعلی شکل گرفته و نام “افغانستان” بر جغرافیای کشور گذاشته می شود.
در ادامه دوران معاصر، بعضیها افغانستان مُدرن را به کار بردهاند که این دوره از شکلگیری افغانستانِ مدرن در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم میلادی آغاز میشود و تا پایان نظام پادشاهی در افغانستان در سال ۱۹۷۳ میلادی را در بر میگیرد. همچنین افغانستان فعلی که از ۱۹۷۳ به بعد که از پایان نظام پادشاهی و تأسیس نظام جمهوریت در افغانستان در سال ۱۹۷۳ میلادی آغاز میشود، و تا امروز را در بر میگیرد.
ژانرها و موضوعات کتابهای تاریخ افغانستان
تاریخنگاری در جغرافیای افغانستان فعلی سابقه چندان دور و درازی ندارد. البته اگر کتب تاریخی را که تاریخ نگاران دوران اسلامی در جغرافیای ایرانشهر و خراسان نوشتند، کنار بگذاریم، میتوان ادعا کرد که تاریخنگاری به صورت مستقل افغانستان معاصر با تاریخنگاری افرادی چون غبار، حبیبی، کهزاد، فرهنگ، کاتب هزاره و آصف آهنگ آغاز گردید. هرچند اندکی قبل تر کتابهای تاریخ افغانستان نظیر تاریخ احمدشاهی، سراج التواریخ و تاجالتواریخ امیر عبدالرحمان خان سابقه بیشتری دارد، اما نمیتوان در آن نوشتهها نگاه مستقلی را یافت.
هرچند کتاب سراج التواریخ فیض محمد کاتب تا حدودی واقعیتهای تاریخی را بیان کرده است. با این وجود در تاریخ نگاری معاصر افغانستان هرچند موضوعات و ژانرهای تاریخی به صورت مستقل به عنوان کتاب تحریر نشده، اما در لابلای ذکر وقایع تاریخی، موضوعات مختلف تاریخی از قبیل، تاریخ جنگ، تاریخ فرهنگی، تاریخ سیاسی و تاریخ اجتماعی افغانستان بازگو شده است.
- تاریخ سیاسی: مهمترین بخش تاریخ افغانستان فعلی و کتاب های تاریخی افغانستان را احتوا کرده است. به عبارتی تمام کتب تاریخ افغانستان بر محوریت تاریخ سیاسی نوشته شده است. این مسئله از کتاب تاریخ احمدشاهی شروع تا سراج التواریخ فیض محمد کاتب و تاریخ غبار و… برجسته است. در سالهای پسین هم کتابهای زیادی در زمینه تاریخ سیاسی و تحلیل سیاست در افغانستان نوشته است. توماس بارفلید، گریگوریان، الیور روآ، عبدالحی حبیبی، محمد صدیق فرهنگ و بعضی دیگر از نویسندگان داخلی و خارجی در این زمینه اهتمام ورزیده اند.
- تاریخ اجتماعی: هرچند در سالهای پسین کتابهای مستقلی در زمینه تاریخ اجتماعی افغانستان از سوی نویسندگان و پژوهندگان نگاشته شده است؛ اما این پژوهشها تاریخ طولانی در افغانستان ندارد. کتابهای که با محوریت سیاسی نگاشته شده، بعضا موضوعات اجتماعی را نیز برجسته کرده است. سراج التواریخ فیض محمد کاتب، تاریخ افغانستان توماس بارفیلد، چند اثر مهم الیور روا و آثار نویسندگان داخلی مانند جامعه شناسی سیاسی افغانستان دکتر سجادی و … آثار مهم در زمینه تاریخ اجتماعی کشور هستند.
- تاریخ فرهنگی: در زمینه منابع درباره فرهنگ و تاریخ افغانستان و یا تاریخ فرهنگی کشور اگر بگوییم کمترین کار صورت گرفته، گزاف نیست. کمتر کتاب مستقلی را می توان در زمینه تاریخ فرهنگ افغانستان پیدا کرد. مسئله فرهنگی با سیاست و اجتماع خلط شده و در حاشیه بعضی از کتابها با محوریت تاریخ سیاسی و اجتماعی بیان شده است. به نظر مهمترین منابع تاریخی در زمینه بیان فرهنگ کشور، آثار مانند تاریخ افغانستان بارفیلد، سراج التواریخ فیض محمد کاتب، تاریخ غبار و کتب که در طی سالهای اخیر نوشته شده است.
- تاریخ نظامی: با اینکه مسئله نظامی و جنگها بیشتر تاریخ را بوجود آورده، اما این موضوع هم به صورت مجزا در افغانستان زیاد کار نشده است. البته در لابلای کتب تاریخ افغانستان میتوان به جنگها و تاریخ نظامی پی برد. مهمترین منابع در این زمینه سراج التواریخ، تاج التواریخ، تاریخ احمد شاهی، تاریخ غبار و بسیاری از کتابهای که طی ۵۰ سال گذشته از سوی نویسندگان داخلی و خارجی نوشته شده است.
بعضی نویسندگان برجسته تاریخ افغانستان همراه کتاب های تاریخی افغانستان
در زمینه تاریخ افغانستان افرادی مختلفی کتاب نوشته اند. اما بهترین کتاب های تاریخی افغانستان و مهمترین منابع در این زمینه کتابهایی است که طی حدود یک قرن اخیر نوشته شده است. به عبارتی از میان کتابهای مشهور در مورد افغانستان و کتابهای افغانستان شناسی که در زمینه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی… تاکنون نوشته شده و در دسترس قرار دارد، میتوان به نویسندگان و و منابع ذیل اشاره کرد:
- دولت آبادی، بصیر احمد، شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان، ۱۳۷۱ قم، نشر مولف.
- خسرو شاهی، سید هادی، نهضت های اسلامی افغانستان، ۱۳۷۰، نشر دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وابسته به وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران.
- غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ۱۳۴۳، مطبعه دولتی کابل افغانستان.
- حبیبی، عبدالحی، جنبش مشروطیت، مهتمم محمد هاشم بهرامی، ۱۳۶۳کابل.
- فرخ، سید مهدی، کرسی نشینان کابل، به کوشش محمد آصف فکرت، ۱۳۷۰، ناشر موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی.
- طنین، ظاهر، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۸۴ تهران، ناشر محمد ابراهیم شریعت مداری افغانستانی.
- صفا، اخوان، تاریخ شفاهی افغانستان ۱۹۰۰-۱۹۹۲، ۱۳۸۰ تهران، مرکز چاپ و نشر وزارت امور خارجه.
- ناصری داودی، عبدالمجید، زمینه و پیشینه جنبش در افغانستان، ۱۳۸۹، ناشر موسسه پژوهشی امام خمینی.
- مصباح زاده، سید محمد باقر، تاریخ سیاسی مختصر افغانستان، ۱۳۸۸، ناشر مرکز پژوهش های آفتاب.
- روا، الیور، افغانستان اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمه ابوالحسن سرو قد مقدم، ۱۳۶۹، ناشر معاونت فرهنگی آستان قدس.
- دولت آبادی، بصیر احمد، شناسنامه افغانستان، ۱۳۷۱قم، ناشر مولف.
- بینش، محمد وحید، افغانستان معاصر چالش سامان سیاسی، ۱۳۸۸ کابل، ناشر مرکز مطالعات تحقیقاتی و راهبردی افغانستان.
- ناصری داودی، عبدالمجید، افغانستان و نظام سیاسی آینده، ۱۳۸۱ قم، ناشر زلال کوثر.
- افغانستان در پنج قرن اخیر، محمد صدیق فرهنگ.
- جامعه شناسی سیاسی افغانستان، عبدالقیوم سجادی.
- افغانستان در سه دهه اخیر، جمعی از نویسندگان.
- موسوی، سیدعسکر، «هزارههای افغانستان»، ترجمه:اسدالله شفایی، قم، نشر اشک یاس، ۱۳۸۶ش.
- کهزاد، احمدعلی، تاریخ افغانستان، استکهلم: ۱۳۸۱ خورشیدی.
- روآ، الیور، ۱۳۶۹، افغانستان اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمه ابوالحسن سرو قدمی، ناشر: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.
- روآ، الیور، ۱۳۸۲، افغانستان از جهاد تا جنگ های داخلی، مترجم علی عالمی کرمانی، تهران، ناشر: محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی
- توماس، بارفیلد، تاریخ افغانستان؛ مترجم زهرا سلیمیان سال چاپ ۱۴۰۳
- گریگوریان، وارتان، چاپ سوم ۱۳۹۶، ظهور افغانستان نوین، مترجم علی عالمی کرمانی، انتشارات عرفان.
- یوآنز، مارتین، ۱۳۹۶، افغانستان مردم و سیاست، ترجمه سیما مولایی، تهران، انتشارات ققنوس.
- کاتب، فیض محمد سراج التواریخ (جلد ۱ و ۲) (جلد ۱) جمع آوری؛ محمدابراهیم شریعتی، ناشر: موسسه انتشارات عرفان سال چاپ: ۱۳۹۳
- تاج التواریخ جلد اول و دوم؛ سوانح عمری، سفرنامه و خاطرات از ۱۷۴۷ تا ۱۹۰۰، نویسنده: امیر عبدالرحمان خان پشاور، سال ۱۳۷۵
- محمدی، غلاممحمد؛ ما همه افغان نیستیم، ۱۳۹۷؛ کابل
نتیجه گیری
تاریخ افغانستان مملو از حوادث و اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نظامی است. تاریخنگاری معاصر در افغانستان از بیطرفی و حتی جعل تاریخ آکنده است و برای نسل امروز که نگاه واقعبینانهای به تاریخ این مرز و بوم دارد، پذیرش بیچونوچرای تاریخ افغانستان به سادهگی امکانپذیر نیست.
این امر خصوصا در منابع فارسی و بررسی تاریخ افغانستان در کتابهای فارسی کمتر مورد توجه پژوهندگان است. به عبارتی بیشتر کتاب های تاریخی افغانستان معاصر هرچند به زبان فارسی تکثیر شده و معلومات خوبی دارد، ولی همواره مورد نقد بوده است. به همین شکل نویسندگان مشهور کتاب های تاریخی افغانستان نیز به دلایلی از جمله گرایشات قومی و حزبی و متصل بودن به دستگاه حکومتی مورد انتقاد بوده اند.
به هر حال تاریخ افغانستان و کتابهای تاریخ افغانستان محصول حوادث متعدد در جغرافیایی کنونی است. کتاب های تاریخی افغانستان هم چه آثاری که از سوی نویسندگان داخلی و چه خارجی نوشته شده، قطعا کامل نیست. اما آنچه مهم است در دوران معاصر و بویژه ۱۰۰ سال گذشته، کتابهای متنوع در زمینه تاریخ افغانستان به رشته تحریر آمده که شماری از این آثار معرفی گردید.