۶ــ تحریمة القلم
این مثنوی را در ۱۰۳ و ۲۰۲ بیت گفتهاند که به شیوۀ حدیقه سروده شده و حاوی آموزههای صوفیانه است. در نسخههای کهن کلیات سنایی ذکر شده اما برخی آن را در آثار سنایی نیاورده، منسوب به او گفتهاند. نسخهای در کتابخانه ملی ایران و نسخهای در کتابخانه استانبول دارد که در ۸ شعبان۶۸۳ ق کتابت شده است در آن آمده:
مرحبا ای سیـــــــه رخ دو زبان
ای حدیث آفرین بی دل و جان
کاتب وحی کردگار تویــــــــی
مرکب عقل را سوار تویـــــی [۱]
درباره آن آورده: « مثنوی تحریمة القلم نیز در خفیف مخبون مقصور سروده شده و شامل ۱۰۳ بیت است. برخلاف مثنوی هایی نظیر سیر العباد، کارنامه بلخ و عقل نامه، که با لغز « باد » مورد خطاب واقع میشوند با لغز« قلم » آغاز شده است و جالب این است که پس از توصیفات مقدماتی، قلم، شروع به سخن گفتن میکند و به مخاطب اندرز میدهد. این مثنوی با سوگند به پیامبر (ص) و خاندان وی به پایان میرسد:
کردگار به جـــــــام پاک رسول
به علی و حسین و سبط بتول
مرحوم مینونی معتقد است که عمدۀ اهمیت این منظومه در این است که در ابیات ۴۶ تا ۶۰ بحث از این میکند که سالک راه حق، برای آنکه به ذات حق واصل شود، باید از منزل اول نیت شهادت ببندد.» [۲]
۷ـ نامهها یا مکاتیب سنایی
نامههای هفدهگانه سنایی به دوستان و وزراء و بزرگان غزنین و حتی بهرام شاه غزنوی است که در آنها بسیاری از آیات و احادیث و ضرب المثلها و اشعار عربی نیز دیده میشود و نذیر احمد آن را در سال ۱۳۸۲ ق ( ۱۳۴۱ ش ) منتشر کرده است. در ایران نیز همین نامهها ( در سال ۱۳۶۲ ش، تهران، انتشارات فرزان ) انتشار یافته است. نامه اول و دوم عنوان ندارد نامه سوم و چهارم به چهارم به خواجه احمد بن مسعود است. نامه پنجم و ششم به خواجه قوام الدین وزیر، نامه هفتم به قاضی ابو المعالی یوسف لجامی، نامه هشتم به عمر خیام نیشابوری، نامه نهم در پاسخ به بازرگانی است که تهمت دزدی به شاگرد سنایی زده بود، نامه دهم در باره همان ماجرا در نیشابور نوشته شده، نامه یازدهم به خواجه یوسف و مخرد، نامه دوازدهم به سرهنگ محمد خطیبی، نامه سیزدهم به دوستی در طلب آرد، نمونه سخندانی است و گویا سنایی آن را در هفتاد سالگی نوشته و شاید آخرین نامه او باشد و خبر از مقامات عرفانی و پرواز درونی او دارد. این نامه که هفدمین نامه مکاتیب سنایی است در قسمتی از آن آمده: « با آنکه سنین عمر از ستین گذشته، و به حد سبعین مشرف گشته… مقصود دورن سینه و داخل دیده، و من از نابینایی هر گوشه گردیده، مطلوب در کنار دل و میان جان، و من طلب آن سر گردان. به جلال ذوالجلال که یک ساعت از وجود مجازی رستن و به مقصود حقیقی پیوستن از حصول همۀ مرادات دینوی شریفتر، و از وصول به همۀ سعادات اخروی خوشتر و لطیفتر، و این همه را بر هیچ خریده و به هیچ فروخته.»[۳]
نامۀ دیگر او به بهرامشاه غزنوی(۵۱۲ ـ ۵۴۷ ق) که در حدیقه نیز بخشی از آن آمده و در مکاتیب سنایی به عنوان شانزدهم ذکر شده است. در این نامه روشن میشود که علمای متشرع و ظاهر گرای غزنین یه سنایی تهمتها زده و عقاید او را غیر شرعی خواندهاند و او برای نجات از دست آنها نسخهای از حدیقه را همراه با این نامه به بغداد و نزد برهان الدین ابو الحسن علی بن ناصر غزنوی(بریانگر) از دو دوستان سابق خود فرستاده و از بغداد فتوی بر صحت عقیدۀ خود گرفته و بدینوسیله از تکفیر علمای اهل ظاهر غزنین نجات یافته است. در این نامه اشعاری دربارۀ خود و حدیقه دارد که از آن روشن میگردد که سنایی خود می دانسته که کتاب حدیثه نوآوری دارد و تا آن عصر مانند آن نوشته نشده است و خود معتقد به خلفای راشدین بود.
این کتابی که گفتهام در پـــند
چون رخ حور دلیر و دلبـــــــند
گرچه بسیار دیدهای تألیــــف
هیچ دیدی بدین صفت تصنیف؟
انس دلهای عارفان ســـــــخن
تازه و با مزه نه بی سر و بن
چار یـــــار گزیده اهل ثــــنا
برتن و جان شان زبنده دعــا
مرتضی و بتول و دو پسرش[۴]
۸ ـ تجربة العلم
این منظومه در ۸۳۲ بیت است و با پنج منظومۀ سیر العباد، کارنامه، طریق التحقیق، عشقنامه و عقلنامه، « ستّۀ سنایی» خوانده شده و برخی بهرام و بهروز را به جای آن گذاشتهاند. چنانکه آن را قسمی از بهرام و بهروز یا باغ ارم از کمال الدین شیر علی هروی از شاعران قرن نهم دانستهاند. برخی آن را همان تحریمة القلم دانسته و نوشتهاند: « تحریمة القلم یا تجربة العلم: این منظومه نیز به وزن حدیقه و دارای دویست و دو بیت است.»[۵]
۹ـ بهرام و بهروز
منظومهای با ۸۳۲ بیت بحر خفیف مخبون مقصور که عبدالطیف عباسی و رضاقلی خان هدایت در ریاض العارفین آن را از سنایی دانستهاند. نسخهای در کتابخانۀ ملی پاریس دارد که مدرس رضوی آن دیده و گفتن این اثر دو بیت سنایی دارد و برای همان به سنایی منسوب شده و آن را باغ ارم هم گفتهاند. سرایندۀ آن را کمال الدین شیر علی هروی شاعر قرن نهم، مولانا کمال الدین بنایی و امامی هروی گفته اند.
۱۰ـ عشــــــق نامه
این منظومه نیز منسوب به سنایی است، آن را تفسیر منظوم رسالة العشق احمد غزالی به نام سوانح و با عنوان کنزالاسرار و رموز الاحرار و همچنین آن را سرودۀ یکی از شعرای قرن هشتم یا نهم اند که در مثنویهای حکیم سنایی آمده است. بر وزن حدیقه و با مضمونی اخلاقی است و تعداد ابیات آن را حدود نهصد نوشتهاند. آمده: « این مثنوی نزدیک به نهصد بیت و هم وزن حدیقه است. در این منظومه از ارتباط عشق و روح، قدم و حدوث، عشق و محبت به مبدأ کائنات و وحدت سخن میرود. عشقنامه با این ابیات آغاز میشود:
نحمدالله علی لســـان العشق
ثُمَّ نشکره عن جنان العشـــق
عشق مرغ نشیمن قدم است
قوت او گه وجود و گه عدم است
در بدایت وجود غیر خــــــورد
تا نهایت همین قدم ســــــپرد[۶]
۱۱ـ عقلنامه
این منظومۀ سیصد بیتی که بر وزن حدیقه است، بیشتر به انسان پرداخته و آن را هم منسوب به سنایی و از سرودههای شعرای قرن هشتم یا نهم دانستهاند که در مثنویهای حکیم سنایی آمده و برخی تعداد ابیات آن را ۵۵۰، ۵۳۳ و ۶۶۰ نیز نوشتهاند و چنین آغاز شده:
السلام علیــــــــــــــک یا دم روح
از تو شد زنده روح و مرکب روح
به هوا تخت جم تو داشــــــتهای
رایت وی تو افراشــــــــــــتهای[۷]
همچنین آن را ۲۴۲ بیت و شعری تعلیمی گفتهاند که « باد» را مورد خطاب قرار داده و بخش دومّ آن شبیه به سیرالعباد و سفر روح است. مدرّس رضوی آن را از سنایی دانسته و برخی آن را با غریب نامه یا سناییآباد و سلوتنامه یکی دانستهاند.
۱۲ـ غریب نامه
یکی از آثار منسوب به سنایی است که نویسنده آن را خواجه احمد بلغاری ساکن غزنین دانستهاند. نام آن را قریبنامه هم نوشتهاند. در مقدمه چاپ کلکته ( ص ۹ ) از آثار سنایی ثبت شده و در هفت اقلیم رازی از آثار خواجه احمد بلغاری به شمار آمده است. « دوبرون غریب نامه را تلخیص از بهرام و بهروز یا باغ ارم کمال الدین بنایی میداند. میرزا محمد علی مدرس در ریحانة الادب، غریبنامه را یکی شمرده است. مدرس رضوی، این نام را به نقل از مقدمه انگلیسی حدیقه چاپ کلکته ذکر کرده و نکته جالب این است که مقدمه دیوان سنایی، آن را با «ق» و در مقدمه منثویهای سنایی با «غ» ثبت کرده است. هرمان اته که نام غریبنامه را از تذکرۀ هفت اقلیم نقل کرده است، اشاره کرده، که این اثر در تذکره مخزنالغریب، « عفونامه» نامیده شده است.»[۸]
۱۳ـ رموز الانبیا و کنوز الاولیا
نام رموز الانبیا و کنوز الاولیا را محمد مظفر حسین صبا در تذکره روز روشن به هنگام ذکر تصانیف سنایی ذکر کرده و همان گونه که جامی در نفحات الانس اشاره کرده، این عنوان، نام قصیده رائیۀ سنایی است با این مطلع:
طلب ای عاشقان خوش رفتار
طرب ای نیکوان شیــرین کار[۹]
۱۴ـ ساقینامه و سلوتنامه
این اثر ساقینامه منسوب به سنایی است و یک نسخۀ خطی از آن آکادمی ازبکستان شده است[۱۰]
یک نسخه خطی سلوتنامه خطی در کتابخانۀ عاطف افندی استانبول به شماره ۱۴۰۴ موجود است که چنین آغاز میشود:
ابتدا میکنم به نام خــــــــــدا
آن که هست از سمات نقص جدا
مدرّس رضوی این را آغاز سنایی آباد د دوبرون عقلنامه، سناییآباد و سلوتنامه را یکی دانسته که مرحوم مینوی نیز به آن اشاره کرده وشاعر سلوتنامه را شخصی عباسی نام معرفیکرده است.[۱۱]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
۱ـ مثنوی های حکیم سنایی، مقدمه، ص ۸۳.
۲ـ کتابشناسی توصیفی سنایی غزنوی، ص۲۱.
۳ـ مکاتیب سنایی، نذیر احمد، نامه هفدهم، ص ۱۲۲.
۴ـ همان، ص ۲۳۵.
۵ـ دیوان حکیم سنایی غزنوی، محمد بقایی(ماکان)، ص ۷۷.
۶ـ همان، ص ۷۵. در نسخه خطی دانشگاه تهران به شماره ۶۰۹۹ از کلیات سنایی بهنام کنوزالاسرار و رموز الاحرار در نسخه خطی افغانستان هم به همیننام است.
۷ـ مثنویهای حکیم سنایی، سنایی آباد،ص ۱۱۵.
۸ ـ کتابشناسی توصیفی سنایی غزنوی، ص بیست و هفت.
۹ـ همان، ص بیست و سه.
۱۰ـ همان، ص بیست و سه.
۱۱ـ همان، ص بیست و چهار.